سلام
امروز صبح با دخترک به دیدن دختر خاله ام رفتیم .. پسرک کوچولویش تازه سه هفته دارد... جگری بود برای خودش با آن کش و قوس های طولانی مدتش.. دخترک هم که اصرار و جیغ که کنار نی نی باشد... کلی عکس از نی نی انداختم و حالم خوب بود ...
همسر دختر خاله یه جورایی است... از آن آدم های یه جوری.. دکتر است دیگر... چه انتظاری دارم... نچسب است... پسرک را حمام کرد و ازش گرفتم و لباس پوشاندم... خیلی کوچولو بود... یاد کوچولویی های دخترک افتادم دلم ضعف رفت
عصری هم دخترک را برای چکاپ بردیم دکتر... دکتر گفت با توجه به وزن تولدش خوب وزن گرفته و نگرانی همیشگی من بی مورد است.... خدا را شکر...
دخترک این روزها زیاد جیغ می زند... هرچه می خواهد اشاره می کند و جیغغغ... چه کنیم دیگر... مرحله ای گذراست ... باید صبور بود.
وب متفاوت و زیبایی دارین خیلی خوشحال شدم دوباره به وبتون اومدم باعث افتخاره شما هم به من سر بزنید خیلی ممنون
85618
متشکرم نظر لطف شماست